همه از فهمیدن این حقیقت گریه شان می گیرد اما من خنده ام گرفته. یک گوشه نشسته ام به حساب و کتاب . هر چه جمع و تفریق می کنم کم می آورم . حساب بُردهای نداشته و باخت های فراوانم دست از سرم برنمی دارند. نود و پنج گذشت. و چهل و اندی سال که خیری در آن نبوده و شرم پشت شرم بر سرم آوار شده است. و دست هایی هر فصل تجاوزت تجدید باد !...
ما را در سایت هر فصل تجاوزت تجدید باد ! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : eablomofa بازدید : 150 تاريخ : شنبه 19 فروردين 1396 ساعت: 8:06